اپیزود اول و دوم نذر اشتباه کامل | وبلاگ تهران ناول مرجع وبلاگ تهرلن ناول
اپیزود اول و دوم نذر اشتباه کامل | وبلاگ تهران ناول مرجع وبلاگ تهرلن ناول
شما را به خواندن این یادداشت از علیرضا سمیعی دعوت میکنیم.
- راستی هیچ میدونستی َشکلات تلخ از سکته مغزی پیشگیری میکنه !..
سرم درد میکنه و چشمام سیاهی میره و گیج میشم ، انگار تمام این لحظات رو در خواب دیدم ، اصلا من کجا هستم ؟... چرا همه جا مبهم و تار هست حتی زمین تاریک تر از قیر شده و نمیدونم که قدم بعدی ام رو کجا دارم میزارم ...
ساکن ساختمانی آپارتمانی و چند طبقه ام و همسایه دیوار به دیوار من، مجری یکی از شبکه های تلویزیونی است..
روز ها یکی چس از دیگری گذشت و خب طبق معمول آینده دیر یا زود به لحظاتمان خواهد رسید و تبدیل به زمان حال خواهد شد اینبار نیز ۹ ماه گذشت و....
دلتنگت هستم....
از خانه خارج شدم و بیست قدم جلوتر وارد سبزه میدان شدم ، ....
دریافت دریافت
حجم: 3.19 مگابایت
توضیحات: Pdf novel
دریافت
حجم: 3.96 مگابایت
توضیحات: Novels pdf
رمان خارجی ترجمه پی دی اف دریافت
حجم: 2.15 مگابایت
توضیحات: Novel pdf رمان
پی دی اف آهوی وحشی ادبیات داستانی دریافت
عنوان: آهوی وحشی رمان عاشقانه
حجم: 4.87 مگابایت
توضیحات: شین براری
ادبیات داستانی کتی پی دی اف دریافت
عنوان: رمان کتی
حجم: 2.29 مگابایت
توضیحات: شهروز براری
دریافت
عنوان: شین براری
حجم: 513 کیلوبایت
توضیحات: شین براری
داستان جدید پی دی اف دریافت
عنوان: رمان شین براری
حجم: 1022 کیلوبایت
توضیحات: داستان کوتاه جدید
خب این روزها هر مشکلی با پول حل میشه
- به نظرم باید یه حرفایی گفته بشه
- از چه لحاظ ؟ منظورتون چیه ؟
رها به فکر فرو رفت ، و نگاهش خیره به نقطه ای نامعلوم ماند و به فکر فرو رفت ،
- یهو به سرعت نور تمام افکارم شروع به کنکاش و اندیشیدن کرد
رمان حفره + رمان معمایی و جنایی معرفی یک نویسنده (محمدرضایی راد)
جایگاه قهوهخانههای قدیم در جامعه
20580 بازدید
15 داستان کوتاه چند خطی
بدایه نویسی های شین براری {}{}کانون نویسندگان پارسی{}{} ۲۰۱۹...اکتبر
درگیر افکارم بودم به آینده فکر میکردم به آرزوها به رویاها به تخیلات به مشکلات به خوشی ها .... در همین افکار روز و شب گذشت و...
کمی فکر کردم کمی به زمین خیره موندم و اسیر سیر پیوستگی افکارم شدم . به خودم برگشتم و تلفن رو برداشتم و به یاسمینا زنگ زدم ..
معرفی رمان و خلاصه ای از موضوع رمان را اینجا بخوانید . این رمان در هفت فصل نوشته شده است
اول مردادماه سال هزارو سیصد و قو... /نامه ای پیدا میشود ، دخترک در عالم دنیایی کودکانه میپندارد که آن نامه چیز مهمی ست که در زیر کاناپه پنهانش کرده اند ، پس آنرا نگه میدارد ، مدتی بعد....دختربچه ی هفت ساله برای اولین بار بکمک پدرش
به تصویر خودم در انعکاس این آیینه ی رنگو رو رفته و جیوه پریده نگاهی کردم
بی اختیار زول زده بودم به داشبورد ماشین نگاهی چرخوندم و خیره موندم به درب خونه از خودم پرسیدم که اینجا چه میکنم؟ ..پوفی کردم و زیر لب گفتم:
باغ به شکل معناداری سوت و کور بنظر میرسید ولی خب سکوتی که شکننده بود
راوی شبنم ؛ جای خالی سیاوش رو چیزی باید پر میکرد و خب چه چیزی بهتر از تفریح همیشگی یعنی نقاشی...
صداشون رو کمو بیش میشنوم ولی واضح نیست ، یکهو لیوان از دستی کسی افتاد و حواسم صد لحظه شد ...
نگارنده شین براری _ گوشه ی اتاق مشترکم با خواهرم کز کرده بودم.پاهامو تو شکمم جمع کرده بودم و دستامو محکم دورش حلقه کرده بودم.
صدای ناله های بی جون مامانم به روح و تن خسته ام چنگ میکشید.
سرم کمی گیج شد و چشمام تار دید احساس کردم توی خواب این لحظات رو دیدم