رمان عاشقانه

داستان های خلاق

رمان عاشقانه

داستان های خلاق

رمان عاشقانه

رمان های مجازی و اندروید

آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۲۵ مطلب در شهریور ۱۴۰۰ ثبت شده است

رمان لبخند خیس ۱۱


- از چه لحاظ ؟ منظورتون چیه ؟

مرجان جادو

شین براری

 

  دریافت
عنوان: کتاب مرجان جادو
حجم: 163 کیلوبایت
توضیحات: اجنه و ترسناک

  • Shin brary

رمان لبخند خیس ۱۰

رها به فکر فرو رفت ،  و  نگاهش خیره به نقطه ای نامعلوم  ماند و به فکر  فرو  رفت ، 

  • Shin brary

لبخند خیس ۸ و ۹

 Novel love

Novel

کمی این دستو اند  کمی مکث کرد  انگار تردید  و  شک  جلوی گفتن حرفی را گرفته باشه ،

  • Shin brary

لبخند خیس ۷

- یهو  به سرعت نور  تمام افکارم  شروع  به کنکاش و  اندیشیدن کرد 

لبخند خیس ۴ و ۵ و ۶

  شین براری Novel شین براری 

  • Shin brary

رمان لبخند خیس ۳

 

  • Shin brary

رمان چشمان خیس ۲

  

معرفی رمان جدید

  

خلاصه رمان و اپیزود اول در این مطلب .  رمان عاشقانه  لبخند خیس  

  • Shin brary

رمان سانسور نشده

 

بی تو با تو بودم

  • ۰
  • ۰

بی تو با تو بودم 2

رمان بی تو باتو بودم   شین براری


_خیلی  جالبی ، باور کن انسان به پررویی تو  فقط خودتی و بس...     از پلکان دو تایکی رفتم بالا و تلفن زنگ زد و طبق عادت ناخواسته گفتم :    من گوشی رو بر میدارم....

بی تو با تو بودم 1

سرم درد میکنه و چشمام سیاهی میره و گیج میشم ،  انگار تمام این لحظات رو در خواب دیدم ، اصلا من کجا هستم ؟... بی تو با تو بودم  چرا همه جا مبهم و تار هست حتی زمین تاریک تر از قیر شده و نمیدونم  که قدم بعدی ام رو کجا دارم میزارم ... 

 

معرفی رمان حفره

 

رمان حفره

 

 

رمان  حفره + رمان معمایی  و جنایی  معرفی یک نویسنده (محمدرضایی راد) 


معرفی کتاب

قهوه خانه

جایگاه قهوه‌خانه‌های قدیم در جامعه

انتقاد به اهل قلم

20580 بازدید

15 داستان کوتاه چند خطی

ساکن ساختمانی آپارتمانی و چند طبقه ام و همسایه دیوار به دیوار من، مجری یکی از شبکه های تلویزیونی است..

  بدایه نویسی های شین براری  {}{}کانون نویسندگان پارسی{}{} ۲۰۱۹...اکتبر 

درگیر افکارم بودم  به آینده فکر میکردم  به  آرزوها  به رویاها  به تخیلات  به مشکلات به خوشی ها    .... در همین افکار  روز و شب گذشت و... 

  • Shin brary

 کمی فکر کردم  کمی به زمین خیره موندم و اسیر سیر پیوستگی افکارم شدم  .  به خودم برگشتم و تلفن رو برداشتم و به یاسمینا  زنگ زدم ..

روز ها یکی چس از دیگری گذشت  و خب طبق معمول  آینده  دیر یا زود به لحظاتمان  خواهد رسید  و تبدیل به زمان حال خواهد شد     اینبار نیز ۹ ماه گذشت و.... 

  • Shin brary